دیا دختری مصعوم و ساده می باشد که در دانشگاه درس میخواند و تمام فکر و حواس او نزد پسری بنام روهیت هست ، دیا دیوانه وار روهیت را دوست دارد ولی این عشق یک طرفه هست چرا که دیا اینقدر خجالتی هست که حتی جرعت حرف زدن با روهیت را ندارد ولی همیشه درباره ی او فکر میکند و خیال هایی درباره ی ملاقات و صحبت کردن با روهیت به ذهنش میرسد ولی آیا این دو با هم آشنا خواهند شد و بعد از آشنایی روهیت نیز به دیا علاقه مند می شود؟

داستان در مورد یک قاتل بی رحم است که با جنایات بی رحمانه اش تمام اداره پلیس را تحت تاثیر قرار میدهد و حالا یک پلیس بازنشسته در تلاش است تا او را به دام بیندازد و …